با بهره‌گیری از مثال‌های مختصر، مبسوط و فرضی می‌توان به مخاطب کمک کرد که محتوای سخنرانی را بهتر متوجه شود و با نکات کلیدی بیشتر ارتباط برقرار کند.

انواع مثال: مختصر، مبسوط و فرضی

انواع گوناگونی از مثال‌ها وجود دارد که سخنران یا ارائه‌دهنده می‌تواند از آنها استفاده کند تا به مخاطب کمک کند که موضوع و نکات کلیدیِ ارائه را بهتر درک کند. این مثال‌ها شامل موقعیت‌ها، مسائل یا داستان‌های مشخصی می‌شوند که به انتقال ایده‌ای عمومی‌تر کمک می‌کنند. سه نوع مثال اصلی وجود دارد: مختصر، مبسوط و فرضی

مثال‌های مختصر

مثال‌های مختصر برای توضیح بیشتر نکته‌ای به کار می‌روند که شاید بلافاصله برای مخاطبان واضح نباشد، اما آن‌قدر پیچیده نیست که نیاز به مثالی طولانی‌تر داشته باشد. سخنران ممکن است مثال‌های مختصر را جداگانه یا همراه با نکته‌اش بیان کند. سخنران شاید از مثالی مختصر در سخنرانی‌ای درباره‌ی سیاست و در توضیح مجلس شورای اسلامی بهره بگیرد. از آنجایی که بسیاری از افراد با چگونگی کار مجلس شورای اسلامی آشنا هستند، سخنران شاید فقط اشاره کند که اعضای این مجلس با رای مردم انتخاب می‌شوند و با طرحِ مثالی مختصر، توضیح دهد که این مجلس چطور در اداره کشور سهیم است. در این موقعیت شاید لازم نباشد که مثالی با توضیح طولانی از فرایند شکل‌گیری و کار مجمع گزینندگان مطرح شود؛ چون بسیاری از مردم با این فرایند آشنا هستند.

مثال‌های مسبوط

از مثال‌های مسبوط زمانی استفاده می‌شود که سخنران درباره‌ی موضوعی پیچیده‌تر سخن می‌گوید و چنین می‌اندیشد که مخاطبش شاید با آن آشنا نباشد. سخنران در مثالی مسبوط شاید بخواهد با بهره‌گیری از یک نمودار، جدول یا ابزار دیداری دیگر، به مخاطب کمک کند تا مثال را بفهمد. نمونه‌ای که مثال مبسوط می‌تواند در آن به‌کار رود، ارائه‌ای است که در آن سخنران توضیح می‌دهد که چطور اصل «ارزش زمانی پول» در امور مالی کاربرد دارد. چون این مفهومی است که شاید مردمِ ناآشنا با امور مالی بلافاصله متوجه‌اش نشوند، سخنران باید از یک معادله و ابزار‌های کمکی دیگر بهره بگیرد تا به مخاطب کمک کند که این اصل را بهتر بفهمد. مثال مسبوط احتمالا نسبت به مثال مختصر، زمان بیشتری برای توضیح می‌بَرَد و درباره‌ی موضوعی پیچیده‌تر است.

مثال‌های فرضی

مثال فرضی مثالی ساختگی است که می‌تواند زمانی به‌کار رود که سخنران، موضوعی پیچیده را توضیح می‌دهد که وقتی آن را در شرایطی واقعی‌تر یا مرتبط قرار دهد، بهتر معنا می‌یابد. برای نمونه، اگر سخنرانی درباره‌ی احتمالات آماری سخن می‌گوید، به جای توضیح احتمالات برحسب معادلات، شاید برای مخاطب معنادارتر باشد که مثالی فرضی بسازد. این مثال می‌تواند داستانی درباره‌ی دختری به نام سارا باشد که ۱۰ آب‌نبات از کیسه‌ای محتوی ۵۰ آب‌نبات برمی‌دارد؛ نیمی از آب‌نبات‌ها به رنگ قرمز و نیم دیگر آبی‌رنگ هستند. سپس سخنران، این احتمال را که کل ۱۰ آب‌نباتِ برداشته‌شده‌ی آنی قرمز باشد، مشخص می‌کند. مثال فرضی به مخاطب کمک می‌کند تا با تجسمِ بهترِ موضوع، با نکته‌ی ارائه به شکلی مؤثرتر ارتباط برقرار کند.

انتقال مثال‌ها

مثال‌ها به مخاطب کمک می‌کنند تا نکات کلیدی را دریابد؛ آنها باید مربوط به نکته و مکملِ موضوع باشند.

مثال‌ها برای ارائه‌ای که پشتیبانش شواهد هستند، ضروری‌اند و به مخاطب کمک می‌کنند تا پیامِ ارائه‌شده را به شکلی مؤثرتر درک کند. مثال، موقعیت، مسئله یا داستانی مشخص است که هدفش کمک به انتقال ایده‌ای کلی‌تر است. مثال‌ها زمانی مؤثرتر هستند که به عنوان مکملی برای یک نکته‌ی کلیدی در ارائه به‌کار روند و بر موضوعات مهمِ ارائه تمرکز کنند.

بهره‌گیری از مثال‌ها برای تکمیل نکات کلیدی

روشی برای انتقال مؤثر مثال‌ها، بهره‌گیری از مثال برای شفاف‌سازی و تکمیل نکته‌ای کلیدی در یک ارائه است. اگر سخنران، سمیناری درباره‌ی این دارد که چطور بهره وری در محیط کار تشویق شود، شاید از مثالی استفاده کند که بر کارمندی متمرکز است که انگیزه‌ای (مانند پاداش) دریافت می‌کند تا سخت‌تر کار کند و این کار بهره‌وری کارمند را ارتقا می‌دهد. چنین مثالی نقش مکمل دارد و به مخاطب کمک می‌کند تا بهتر بفهمد که چطور با بهره‌گیری از انگیزه، عملکرد را در محیط کار بهبود ببخشد.

بهره‌گیری از مثال‌های موجز و مرتبط

مثال‌ها برای کمک به مخاطب به‌منظور درک بهتر موضوع ضروری هستند. با این حال، سخنران باید مراقب باشد که بیش از حد از مثال استفاده نکند؛ چون مثال‌های زیاد شاید با سردرگم‌کردنِ مخاطب، حواس او را از تمرکز بر نکات کلیدی پرت کنند.

مثال‌ها همچنین باید موجز و مرتبط باشند تا سخنران، توجه مخاطب را از دست ندهد. مثال‌های موجز باید اثری بزرگ بر اشتیاق مخاطب داشته باشند و در زمانی کوتاه درک شوند.

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *