داستان پنج کارآفرین بزرگ که بدون سرمایه به موفقیت رسیدند
شنیدن داستانهای کارآفرینانی که با استفاده از سرمایه قبلی خود یا دیگران، کسبوکاری را شروع کردند، خبر جدیدی نیست. در پشت صحنهی این داستانها، تلاشهای شبانهروزی این افراد است که توانستهاند کار جدیدی شروع کنند؛ اما افرادی هم هستند که از هیچ شروع کردند و به بالاترین قلههای موفقیت رسیدند؛ داستان این افراد حاوی نکتههایی است که تاریخ را دگرگون میکند. در این مقاله به بررسی برخی از این موفقیتها میپردازیم.
این افراد از جایی شروع کردند که سرمایه، تجربه یا حتی تحصیلات نداشتند؛ اما همچنان به مسیر خود ادامه دادند و موفقیتهای فراوانی کسب کردند.
سؤال این جا است: این افراد چگونه توانستند دست به انجام این شاهکارها بزنند و ما چه نکتهای میتوانیم از آنها یاد بگیریم؟
جان پاول دجاریا
جان پاول (John Paul Dejoria) دجاریا توانسته است موفقیتهای زیادی در زمینهی مدیریت کسبوکار وکارآفرینی کسب کند. جالب است بدانید که او کارش را بهعنوان پیک روزنامه آغاز کرد. سپس شغل سرایداری را انتخاب کرد و در نهایت راننده کامیون شد. بعد از این، او در یک شرکت که در زمینهی مراقبت از مو فعالیت داشت، کار کرد. او در آنجا با پاول میشل آشنا شد و بعدها زمینهی همکاری این دو نفر شکل گرفت.
تنها با یک وام ۷۰۰ دلاری، این دو فرد شروع به راهاندازی کسبوکاری کردند که اکنون به سیستم جان پاول میشل شهرت دارد. بعدها جان با کمک مارتین کرولی شرکت پیترون اسپیریتس (Patron Spirits) را تأسیس کرد. او همچنین در تأسیس هاوس آف بلوز (House of Blues) دخیل بود. امروزه، ثروت او به بیش از ۳.۱ میلیارد دلار میرسد.
کوین پلانک
کوین پلانک (Kevin Plank)، مدیر اجرایی شرکت آندر آرمور (Under Armour)، به فروش لباسهای این شرکت میپرداخت و تمام پولی که از طریق کار کردن به دست آورد، ۲۰ هزار دلار بود. در اقدامی شجاعانه او ۴۰ هزار دلار قرض گرفت و اقدام به تأسیس شرکت خود کرد.
بعدها، علاوه برفروش ۱۷ هزار دلاری برای دانشگاه گرجستان، به تیمهای NFL لباس میفروخت. پس از سیل موفقیتهایش در فروش، توانست سود زیادی در کارش به دست آورد و در همین راستا، صدها نفر را به استخدام خود درآورد. اکنون سرمایه او به بیش از دو میلیارد دلار رسیده است و بیش از ۵۹۰۰ نفر زیر نظر او کار میکنند.
جان کوم
جان کوم (Jan Koum)، مؤسس واتساپ، در روستایی کوچک نزدیک شهر کیف اوکراین به دنیا آمد. کودکی که در فقر بزرگ شد، به همراه خانوادهاش در حال مهاجرت بود. جان شروع به یادگیری کامپیوتر در زمانهای خالی خود کرد. او تا سن ۱۸ سالگی توانست مهارت خاصی در کامپیوتر پیدا کندو در سال ۱۹۹۷، به استخدام یاهو درآمد.
جان کوم به مدت ۱۰ سال در یاهو فعالیت کرد و در آن زمان به آیندهی خوب ساخت اپلیکیشن پی برد. او شروع به کار در این زمینه کرد و در سال ۲۰۰۹ ساخت اپلیکیشن واتساپ را به پایان رساند. این اپلیکیشن هرسال به شهرت خود افزود تا اینکه فیسبوک آن را به مبلغ سرسامآور ۱۹ میلیارد دلار خریداری کرد.
سَم والتون
سَم والتون (Sam Walton)، مؤسس شرکت والمارت، تقریبا در شروع کارش چیزی بهعنوان سرمایه نداشت. او در ابتدا وامی ۲۵ هزار دلاری از ناپدری خود گرفت و با کمک آن توانست بهسرعت در صنعت خردهفروشی به موفقیت برسد. اولین بار والمارت در سال ۱۹۶۲ شروع به کار خود کرد و ۱۴ سال بعد (سال ۱۹۶۷) ارزش این شرکت به بیش از ۱۷۶ میلیون دلار رسید. زمانی، والتون ثروتمندترین فرد در آمریکا بود.
جورج سوروس
زمانی که جورج سوروس (George Soros) در سال ۱۹۴۷ در مجارستان زندگی میکرد، برای فرار از آزار و اذیت نازیها، به انگلیس مهاجرت کرد. با وجود نداشتن پول کافی، جورج به مدرسهی اقتصاد انگلیس رفت و سعی در گرفتن مدرک خود داشت. سپس او در دههی ۵۰ میلادی، به آمریکا مهاجرت کرد و بهعنوان مدیر سرمایهگذاری در شرکتهای مختلف کار کرد. در نهایت او همانند بسیاری از کارآفرینان دیگر، شرکت خود را تأسیس کرد.
یکی از جالبترین مواردی که در زندگی جورج سوروس رخ داد، کم ارزش شدن پوند انگلیس در دههی ۹۰ میلادی بود که جورج توانست در یک روز یک میلیارد دلار سود کند!
درسهایی برای آموختن
چه نکتههایی در پشت این افراد و زندگیشان وجود دارد که ما میتوانیم از آنها یاد بگیریم؟
قرض گرفتن و وام یکی از راههای ترقی است. قرض گرفتن ترسناک است؛ بالاخص زمانی که شما نسبت به ایدهتان مطمئن نیستید؛ اما تقریبا همهی این افراد برای شروع کار خود در ابتدا وام گرفتند. تا زمانی که شما برنامهای برای پس دادن و جبران قرض گرفتهشده داشته باشید، این میتواند راه حل مناسبی برای شروع کار باشد.
نکتهی دوم برای یادگیری از این افراد، سرمایهگذاری روی خود است. شما قبل از هر چیزی باید ابتدا روی خود و از طریق بهبود مهارت، تجربه و تحصیلات، سرمایهگذاری کنید. بدون این کار، شما نمیتوانید کسبوکار خود را به پیش ببرید.
با نگاه به آینده برنامهریزی کنید. همهی این افراد کارهای جدیدی انجام دادند. این افراد کار جدیدی شروع کردند یا روی چیزی سرمایهگذاری کردند که ممکن بود در آینده رخ دهد. راهبردهای متمرکز بر آینده معمولا نتیجهی بهتری دارند و باعث موفقیت افراد میشوند؛ همانطور که این افراد به آینده نگاه کردند و دست به انجام کاری کردند.
کارآفرینان موفق همیشه شروعی آرام دارند؛ اما با پشتکار، تلاش و پذیرفتن ریسک در زندگیشان، به ایدههای خود رنگ حقیقت میدهند. هیچوقت اجازه ندهید کمبود پول یا تجربه شما را از آنچه رؤیای انجام دادنش را دارید، بازدارد.
بدون نظر